جدول جو
جدول جو

معنی چال شتر - جستجوی لغت در جدول جو

چال شتر
(شُ تُ)
دوغی که از شیر اشتر سازند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شُتُ)
قسمی قفل، نوعی پیچ
لغت نامه دهخدا
(اُتُ)
نام قریه ای است در چهارمحال اصفهان
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ)
مؤلف مرآت البلدان در شرح نواحی ’چارمحال’ نویسد: از قرای ناحیه ’رار’ یکی قریه ’چالشتر’ است که قلعه ای آجری است و 22برج دارد و هر دهنه برج را هشتاد ذرع با برج دیگر فاصله است. از بناهای مرحوم حاجی محمد رضاخان میباشد و در آنجا بناهای عالی و عمارتهای بسیار خوب است که بیش از 30 هزار تومان خرج عمارات شده. دویست خانوار جمعیت و یک رشته قنات دارد که هشت سنگ میرابی آب از آن جاری است و هر سال صد خروار زمین بذرافشان را مشروب مینماید. حمام و مسجد و تیمچه و بازارچه و دکاکین و آسیا دارد و 390 تومان مالیات دیوانی آنجاست و شش نفر سرباز هم میدهد. (مرآت البلدان ج 4 صص 51- 52). و در فرهنگ جغرافیائی ایران نوشته شده است: ’... دهی است از دهستان لار (رار) بخش حومه شهرستان شهرکرد که در 8 هزارگزی شمال باختر شهرکرد و یک هزارگزی راه عمومی شهرکرد به چالشترواقع شده. جلگه و کوهستانی و معتدل است و 3261 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه و محصولش غلات میباشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی قالی بافی و قفل سازی است. یک باب دبستان و یک عمارت سرپوشیده و قلعه قدیمی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان درگز، واقع در 87هزارگزی جنوب خاوری کبود گنبد، دامنه و سردسیر است و 25 تن سکنه دارد و آبش از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و پنبه، و شغل اهالی زراعت است و راههای مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(هََ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)
که شال شوید، کسی که عملش شال شویی باشد:
اگر می نبافد چه داند کسی
که او شالشور است یا شالباف،
حکیم قاسم کرمانی (خارستان ص 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان دلکان بخش بزمان شهرستان ایرانشهر که در 55 هزارگزی جنوب باختری بزمان، کنار راه مالرو بمپور به کهنوج واقع شده، جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 200 تن سکنه دارد، آبش از چاه، محصولش غلات، خرما و لبنیات، شغل اهالی زراعت وگله داری و راهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ج 8)
دهی است از دهستان طبس مسینا بخش درمیان شهرستان بیرجند که در 87هزارگزی خاور درمیان واقع شده، جلگه و گرمسیر است وجمعیتی ندارد، آبش از آب شور چاه است و مالدارها به این محل می آیند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
ده کوچکی است از دهستان حیات داود بخش گناوۀ شهرستان بوشهر که در 20 هزارگزی شمال گناوه واقع شده و 15 هزار تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(پُ)
ستوری که شانه و کفلش برآمده و کمرش فرورفته باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به چاک پشت شود
لغت نامه دهخدا
(اِ حِ دَ)
چاله شدن. گود شدن، دفن شدن. مدفون شدن. در زیر خاک گذاشته شدن کسی یا چیزی
لغت نامه دهخدا
(رِ شُ تُ)
خاری معروف است و آن جنسی باشد از خار که شتر از خوردن آن فربه شود. (برهان قاطع). نام گیاهی است خاردار که شتر از خوردن آن فربه شود. (برهان قاطع). نام گیاهی است خاردار که شتر آن رابرغبت تمام خورد آن را اشتر خوار نیز گویند. (غیاث اللغات). اشتر غاژ. اشترخار. خار اشتر. این خار از دستۀ اسپرس ها میباشد و دارای خار بسیار است و در نقاط خشک می روید و از آن ترنجبین بدست می آید. (گیاه شناسی گل گلاب ص 221). رجوع به خار اشتر و اشترخار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چالشگر
تصویر چالشگر
مبارز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
صعبةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
Defiant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
défiant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
دخترخاله
فرهنگ گویش مازندرانی
فرد تنبل و از زیر کار دردو
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
sfidante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
چیلنج کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
дерзкий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
herausfordernd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
викликаючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
prowokujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
挑战的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
চ্যালেঞ্জিং
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
desafiante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
changamoto
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
meydan okuyan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
도전적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
挑戦的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
אתגרי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
desafiador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
menantang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
ท้าทาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
uitdagend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چالش گر
تصویر چالش گر
चुनौतीपूर्ण
دیکشنری فارسی به هندی